نویسنده: ژولیوس ایوولا
مترجم: سهیل صفاری
ناشر: نگاه معاصر
قطع: رقعی
جلد: نرم
سال: ۱۴۰۱
اگر جنبۀ واحدی را برای تعریف ژولیوس ایوولا انتخاب کنیم، این میل او به فراتررفتن از دنیای معمولی و دون بود. مشخصۀ آن تشنگی برای امر مطلق بود که آلمانیها آن را mehr als leben مینامند ـ «بیش از زیستن». این بنمایۀ فراتررفتن از هستی دنیوی نهتنها به ایدهها و فلسفۀ او رنگ میبخشد، بلکه در سراسر زندگی خود او نیز مشهود است. در طول سالهای قبل، اوولا در هر کاری که به آن ورود کرد، سرآمد شد: استعدادهای او درزمینۀ ادبیات، که بیشتر به خاطر آن به یاد میآید، و همچنین در حوزۀ هنرها و محافل علوم غریبه آشکار است.
ژولیوس سزار آندریا ایوولا در ۱۹ مه ۱۸۹۸ در رم به دنیا آمد و فرزند یک خانوادۀ اشرافی سیسیلی بود و مانند بسیاری از کودکانی که در سیسیل به دنیا آمدند، تربیت سختگیرانۀ کاتولیک داشت. همان طور که او در زندگینامۀ فکری خود، «راه سینابار» به یاد میآورد، سرگرمیهای موردعلاقۀ او شامل نقاشی، یکی از استعدادهای طبیعی او، و رفتن هرچه بیشتر به کتابخانه برای خواندن آثار اسکار وایلد، فردریش نیچه و اتو واینینگر بود.
××××
ژولیوس در طول سالهای جوانیاش، برای مدت کوتاهی در محافل هنری شرکت داشت و علیرغم اینکه این یک رابطۀ محفلی با هنر، کوتاهمدت بود، دورانی بود که عایدی معنوی زیادی برای او به همراه داشت. اگرچه او بعداً «دادائیزم» را بهعنوان یک شکل منحط از هنر محکوم کرد، اما ازقضاء در حوزۀ هنر مدرن بود که ایوولا برای اولین بار نام خود را مطرح کرد و علاقۀ خاصی به فیلیپو توماسو مارینتی و فوتوریسم داشت.
نقاشی رنگ روغن او، «منظرۀ درونی، ساعت ۱۰:۳۰ صبح»، امروز بر روی دیوار گالری ملّی هنر مدرن در رم آویخته است. او همچنین «هنر آبستره» را نیز مدتی پی گرفت، اما بعدها، پس از تجربۀ یک بحران شخصی، به مطالعۀ نیچه روی آورد، که از آنجا بود که «Teoria dell, individuo assoluto» (نظریۀ فرد مطلق) در سال ۱۹۲۵ نشئت گرفت.
تا سال ۱۹۲۱، ایوولا از هنر بهعنوان وسیلهای برای گذاشتن نشان منحصربهفرد خود در جهان دست کشید. نگرشهای انقلابی مارینتی، جنبش فوتوریستی و به اصطلاح آوانگارد، با تأکید نوجوانانۀ خود بر شوکهکردن بورژوازی، که زمانی او را مجذوب خود کرده بودند، دیگر برای ایوولا ارزشی نداشت. به همین ترتیب، باوجود اینکه ایوولا شاعری بااستعداد بود، (مثل یکی دیگر از شخصیتهای الهامبخش محبوبش، آرتور رمبو) در بیستوچهارسالگی شعر را رها کرد. ایوولا برای بیش از چهل سال شعر دیگری ننوشت و تصویر دیگری ترسیم نکرد. بنابراین، ایوولا دیگر شیفتۀ هنر نبود. بهجای آن تصمیم گرفت به طور کامل رشتۀ دیگری را دنبال کرد که روزی تحسین بیشتری برای او به همراه میآورد.