نویسنده: آلن بدیو و باربارا کاسن
مترجم: میترا سرحدی
ناشر: حکمت کلمه
قطع: پالتویی
آغاز «مناقشه» بین کاسن و بدیو دربارۀ نسبت هایدگر با سیاست و به طور عام نسبت بین سیاست و فلسفه است. کاسن و بدیو در متن مشترکشان «شیفتگی هایدگر نسبت به فعالیت سیاسی و قدرت» را «ضمنی» توصیف میکنند، اما کاسن بلافاصله درنگ میکند و میپرسد که آیا صرف وقت و انرژی برای قدرت سیاسی و بریدن از تفکر فلسفی در هایدگر واقعاً «ضروری» بوده است؟ کاسن با اشاره به موضعی که به هانا آرنت (که مرجع کانونی کاسن و بدیو در سرتاسر متن خواهد بود) نسبت میدهد میگوید که علیالقاعده متفکران بزرگ از حیث سیاسی خوشنام نیستند. در تمایز ارسطو، آنها ممکن است واجد سوفیا، حکمت باشند اما فاقد عقل عملی درك یا حزم سیاسی هستند. بدیو بهنوبۀ خود در اینکه «فلسفۀ سیاسی مقولهای بی معناست» با کاسن همرأی است، اگرچه به دلایلی کاملاً متفاوت از نظر بدیو، این گونه نیست که سیاست و فلسفه مشتمل بر طورهای معرفتی (عقل عملی و حکمت) غیرقابلقیاس باشند بلکه تنها سیاست یك «رویۀ حقیقت» و تحقیق و تفصیل پیامدهای یک گسست وجودی رخدادی است. كمك فلسفه توصیف و ارزیابی حقایقی است که سیاست تولید میکند اما بهخودیخود حقیقتی را چه بهصورت حکمت چه عقل عملی تولید نمیکند.