جمعه، ۴ خرداد ۱۴۰۳
سالمرگ:
۵ خردادماه ۱۳۵۵ خورشیدی
برابر با ۲۶ مه ۱۹۷۶ میلادی
فیلسوف
نویسنده
استاد دانشگاه
رئیس دانشگاه فرایبورگ
هموند حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان
مارتین هایدگر در سال ۱۸۸۹ در یک شهر مذهبی و کوچک، واقع در جنوب غربی آلمان، متولد شد. برایاینکه در رشتۀ الهیات تحصیلات خودش را کامل کند راهی دانشگاه فرایبورگ شد، ولی بعد از گذشت دو سال فهمید که به فلسفه علاقۀ بیشتری دارد. بخش مهمی از فلسفۀ غرب، تحت تأثیر تفکرات مارتین هایدگر قرار گرفته است، این فلسفه از دکارت سرچشمه گرفت و توسط کانت به نقطه اوج خودش رسید. هایدگر در سال ۱۹۱۰ با الفرید پتری آشنا شد و حاصل ازدواج آنها، دو پسر به نامهای یورگ و هرمن بود. او در ماه مه سال ۱۹۷۶ چشم از جهان بست و در کنار آرامگاه پدر و مادرش به خاک سپرده شد.
کلیات تفکر فلسفی مارتین هایدگر
در ساختار تفکر مارتین هایدگر الهاماتی از آثار ارسطو، مفسران مدرسی ارسطو در قرونوسطا، فرانتس برنتانو، ایمانوئل کانت، سورن کییرکگور، فریدریش نیچه و ادموند هوسرل دیده میشود. هایدگر از سال ۱۹۱۹ در دانشگاه فرایبورگ به مدت چند سال بهعنوان دستیار با هوسرل همکاری کرد و پس از آن، از سال ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۸، دورۀ تدریس موفقی را در دانشگاه ماربورگ گذراند. زمانی که هوسرل بازنشسته شد، هایدگر بار دیگر به فرایبورگ برگشت تا راه هوسرل را برای تربیت دانشآموختههای فلسفه ادامه دهد.
هایدگر در بیشتر موضوعات با هوسرل اختلافنظر داشت و رابطهشان در اکثر اوقات با تنش پیش میرفت. هستی و زمان، اولین کتاب و شاهکار هایدگر، به پاس احترام و دوستی با هوسرل به وی تقدیم شده است. هایدگر با تمام اختلافاتی که با استادش داشت، تأثیری زیادی از او گرفت. هستی و زمان در سال ۱۹۲۷ منتشر شد و بهسرعت، در مرکز توجه بیشتر اندیشمندان قرار گرفت. این کتاب بر فیلسوفان متعددی تأثیر گذاشت و مسیر شکلگیری مکاتب فلسفی مختلفی، مثل اگزیستانسیالیسم سارتری و هرمنوتیک فلسفی گادامر را هموارتر کرد.
بیشتر مطالعات این فیلسوف بزرگ، درمورد فلسفۀ وجود است و روی قابلیت پرسشگری انسان راجعبه وجود خود تمرکز دارد. بیشتر اندیشمندان تاریخ، مانند هایدگر، درمورد فلسفۀ اگزیستانسیالیسم سؤالات و پاسخهای فراوانی را ارائه دادند. به دلیل اینکه شاخۀ تحصیلی مارتین هایدگر در حوزۀ الهیات مسیحی بود، در شالودۀ تفکرات او نیز این موضوع بهصورت واضح دیده میشود. مفاهیمی مانند ترس، شک و تردید، امید، تنهایی، پوچی، انکار خدا، نیاز درونی به احقاق مذهبی در بیشتر آثار هایدگر مشهود هستند.
فلسفۀ اگزیستانسیالیسم، با تمام این مفاهیم دستوپنجه نرم میکند و سعی دارد یک تفکیک مناسب برای این مفاهیم با معانی سنتی داشته باشد. دیدگاه هایدگر به ما میگوید که فلسفۀ جدید، از کشف حقیقت انسان عاجز مانده است. در واقع، هایدگر قصد دارد گوشزد کند که بشر به طور علاج ناپذیری متأثر از عدم است.
مارتین هایدگر و حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان
هایدگر در بهار سال ۱۹۳۲، بهصورت علنی اعلام کرد که از حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان حمایت میکند. با تمام این موارد، او در کلاس درس خود چندین بار تکرار کرده بود که با برخی از گفتهها و مواضع پیشوای آلمان موافق نیست. با این حال، حزب و پیشوا را امیدی برای آینده آلمان میدانست و معتقد بود که حزب کشور را نجات خواهند داد. هایدگر در سال ۱۹۳۳، بهصورت رسمی به حزب پیوست و بهعنوان رئیس جدید دانشگاه فرایبورگ کار خود را آغاز کرد.
مارتین هایدگر در سمتی که داشت خود را ثابت کرد و بهعنوان ریاست دانشگاه فرایبورگ، خدمات درخشانی در دسترس دانشجویان قرار داد. مارتین هایدگر در تمام زمان زندگی خود، به هیچ عنوان از عضویت در حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان احساس پشیمانی نکرد. مارتین هایدگر، علاقۀ زیادی به تدریس داشت و ترجیح میداد که دانشجویانش را ترغیب به پذیرش حزب حاکم در آلمان کند.
سبک نگارش مارتین هایدگر
کالبدشکافی دیدگاههای مارتین هایدگر بههیچوجه کار آسانی نیست و دستگاه فکری این استاد بزرگ، بسیار پیچیده و همهجانبه به نظر میرسد. جدا از این، درک ایدههای هایدگر نیاز به کارشناسی دقیق دارد و برخی از متون ابهامهای زیادی را برای دانشآموختگان میسازد. کتاب هستی و زمان، پیچیدگی و ابهامات ایدههای این فیلسوف را بهخوبی نشان میدهد و تمام مسیر تفکر هایدگر را با یک زبان کاملاً فنی بیان میکند. علاوه بر این، زبان آلمانی دارای پیچیدگیهای خاص خودش است و برخی از فارغالتحصیلان فلسفه، برای ترجمۀ این متون دست به تغییر ساختار آن میزنند.
اندیشۀ مارتین هایدگر، بر محور هستی تمرکز زیادی دارد و پرسشهای زیادی را درمورد هستی بیان میکند. یک سؤال کلی در بیشتر آثار او دیده میشود: چرا بهجای آنکه هیچ نباشد، چیزی هست؟ این فیلسوف معتقد بود که شناخت معنا و ماهیت هستی، ماهیت اصلی فلسفه است که اکثر فیلسوفها از افلاطون به بعد دیگر این پرسش را مطرح نکردند. آنها بهجای جستوجو در حقیقت هستی، به کاوش در مسائلی نظیر متافیزیک و معرفتشناسی پرداختند. هایدگر وظیفۀ خود میدانست که گفتمان هستی را بار دیگر پررنگتر کند.
ازنظر این اندیشمند بزرگ، انسان موجود بسیار ویژهای است؛ زیرا در باب هستی خود سؤالات زیادی را مطرح میکند. در کتاب هستی و زمان، این موضوع بهخوبی دیده میشود و او باور دارد که این جنبه از ماهیت انسان او را بر سایر هستندگان برتری میبخشد. همچنین، او معتقد بود که دقیقاً قدرت تأمل انسان باعث میشود که ژرفترینِ ترسها و اضطرابها و آلام در او برانگیخته شوند.
مارتين هايدگر، به نزدیکی بر واژۀ «بودن» و «زمان» تمرکز زیادی دارد و یکی را تجلیداشتن و دیگری را تمایز از گذشته و آینده میداند. به نظر او زمان و انسان هیچکدام دیگری را ایجاد نمیکند، بلکه آنچه وجود و زمان را تعیین میکند تعلق آنها به یکدیگر است. ارتباط بین انسان، وجود و زمان هر سه خود سؤالهای بزرگی هستند و توصیف رابطۀ بین این سه به صورتی کلامی بسیار مشکل به نظر میرسد.
برای خرید ابتذال هایدگر کلیک کنید.
برای خرید فیلسوفان هیتلر کلید کنید.
برای خرید زندگی و تفکر هایدگر کلیک کنید.
برای خرید هایدگر و امر سیاسی کلیک کنید.
برای خرید زندگی و تفکر هایدگر: نازیسم، زن و فلسفه کلید کنید.
برای خرید فلسفه و ناسیونال سوسیالیسم: مورد هایدگر کلید کنید.
برای خرید هایدگر و ایدئولوژی جنگ (اجتماع، مرگ و مغربزمین) کلیک کنید.
برای خرید نقادی هیدگر بر: ناسیونال سوسیالیسم و تکنیک (به انضمام سه مقاله از اُت / گادامر / دریدا) کلید کنید.
مارتین هایدگر، سال ۱۹۲۰
فرانتس برنتانو. او پدیدهها را به فیزیکی و ذهنی تقسیم کرد و برای روشنکردن قصد و نیت تلاش کرد، که بر ادموند هوسرل تأثیر گذاشت. مارتین هایدگر تحت تأثیر مطالعات ارسطویی برنتانو بود
مارتین هایدگر، سال ۱۹۶۰
دانشگاه فرایبورگ
مارتین هایدگر