نویسنده: سونیا پرنل
مترجم: کاوه عبداللهیروشن
ناشر: جمهوری
قطع: وزیری
[...فرانسه در حال سقوط بود. لاشۀ سوختۀ کامیونها با محمولههای قیمتیشان در گودالها سرنگون شده و بارشان از عروسک و ساعت دیواری و تکه آیینههای شکسته در اطراف و مایلها در طول جادۀ ناهموار پخش شده بودند. رانندگان از پیر و جوان روی زمین تفته افتاده بودند بعضی مُرده و بعضی در حال مرگ. انبوه مردم در صفی بیپایان گرسنه وحشتزده و خسته از کنارشان میگذشتند...]
درحالیکه هنوز حضور زنان دوشادوش مردان، در خط مقدم بحثبرانگیز است، ویرجینیا حدود هشتاد سال پیش رهبری گروهی را در قلب خاک دشمن برعهده داشت که اعضای آن همه مرد بودند. آمریکاییهای انگشتشماری مانند او، شش سال تمام جنگ در اروپا را تجربه کردند. او بارها زندگیاش را به خطر انداخت و این موضوع، نه از روی عرق میهنپرستی، بلکه برای عشق و احترامی بود که به آزادی فرانسه داشت. پلها و تونلهای زیادی را منفجر کرد بسیاری را فریب داد و با افراد زیادی معامله کرد. دائم به دنبال روشهای جدید مبارزه بود. روشهایی بر اساس تبلیغات و فریب و تشکیل جبهۀ مبارزه در خاک دشمن. همان روشهایی که امروزه برای همه آشنا است، با این تفاوت که اهداف او شرافتمندانه بود. خواست او بیشتر محافظت و احیای آزادی بود تا ازبینبردن آن. هرگز شهرت و افتخار برای او اهمیت نداشت و در واقعیت نیز کسی از او قدردانی نکرد.