یکشنبه، ۱۶ شهریور ۱۴۰۴
علی محمدی
فاشیسم، جریان پیچیدهای از اندیشه است که از اواخر قرن نوزدهم سر برآورد، زمانی که پوزیتیویسم و اتمیزهشدن جامعه، فرد را به تنهایی واگذاشتند. همچون دیگر ایدئولوژیهای بزرگ چون مارکسیسم که از فوریه و اوون گذشت تا به مارکس رسید؛ این مسیر از میان ذهنهای آتشین سورل، ادوارد برث و دیآنونزیو گذشت تا به موسولینی رسید. اما همانگونه که مارکس با فوریه قرابت علمی ندارد، موسولینی نیز با گذر زمان و قدرتیافتن فاشیسم، پیوند فکری خود با سورل را از دست داد. این کتاب، نقطهای است که فاشیسم، همچون طوفانی در قرن بیستم، به قدرت رسیده؛ ایدئالیسم فلسفی و دولتگرایی را در آغوش گرفته و از ریشههای پیش از ۱۹۲۱ جدا شده است. این کتاب نقطهیست که سندیکالیسم ملّی به فاشیسم تبدیل میشود.
ماریو پالمری، نویسندۀ کتاب و از اعضای حزب ملّی فاشیسم، تحت تأثیر جیوانی جنتیله، فیلسوفی که زمینهساز فاشیسم بود، قرار داشت. به همین دلیل، غایت نهایی کتاب، دفاعی است از آنچه از منظر تاریخی، جریان راستگرای فاشیسم میشناسد: جریانی که پشتیبان فرهنگ ملّی، دولتـملت و جوهرۀ معنوی و دینی کشور است. درعینحال، پالمری ریشههای سندیکالیستی فاشیسم را فراموش نمیکند و پس از دفاع از اصل اجتماعی انسان و ارزشهای معنوی، به سازوکارهای صنفی و عدالتخواهانه فاشیستی برای آشتی سرمایه و کار میپردازد.
فاشیسم، مشخصاً در قرن پرتنش بیستم، زمانی که دو ایدئولوژی مارکسیستی و سرمایهداری نمایندۀ جریانهای بزرگ بودند، به مثابۀ موقعیت سوم ظهور کرد. به همین دلیل، ماریو پالمری تأکید میکند که فاشیسم، علاوه بر اینکه ملّی، معنوی و حامل روح ملّی است، همزمان مشتاق تضمین رفاه عمومی و محدودسازی حقوق مالکیت در راستای منافع ملّی است. هدف نهایی پالمری از نگارش این کتاب، معرفی فاشیسم فراتر از یک نظام سیاسی و بهعنوان یک نظام اندیشه است، نظامی که محصول اندیشههای متفکرانی چون جنتیله، ویکو و مارینتی است.
برای خرید فلسفه فاشیسم کلیک کنید.