جمعه، ۴ مهر ۱۴۰۴
زادروز
۱۲ مهرماه ۱۲۷۴ خورشیدی
برابر با ۴ اکتبر ۱۸۹۵ میلادی
روزنامهنگار آلمانی
افسر اطلاعاتی نظامی شوروی

ریشارت زورگه ، سال ۱۹۴۰
ریچارد سورژ، که با نام مخفی «رمزای» شناخته شده بود، مخفیانه در آلمان نازی و امپراتوری ژاپن برای شوروی جاسوسی میکرد. او یکی موفقترین جاسوسان اطلاعاتی تاریخ است. ریچارد سورژ به خاطر خدماتش به شوروی در ژاپن طی سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۴۱ شناخته میشود، زمانی که اطلاعاتی دربارۀ نقشۀ آدولف هیتلر برای حمله به اتحاد جماهیر شوروی ارائه داد. سپس، در اواسط سپتامبر ۱۹۴۱، او به شوروی اطلاع داد که ژاپن در آیندۀ نزدیک به اتحاد جماهیر شوروی حمله نخواهد کرد. یک ماه بعد، ریچارد سورژ در ژاپن به جرم جاسوسی دستگیر شد. او محاکمه و در نوامبر ۱۹۴۴ به دار آویخته شد. ژوزف استالین از پادرمیانی به نفع او نزد ژاپن خودداری کرد. ریچارد سورژ پس از مرگش در سال ۱۹۶۴ عنوان قهرمان اتحاد جماهیر شوروی را دریافت کرد.
مأمور اطلاعات نظامی شوروی
ریچارد سورژ بهعنوان مأمور اطلاعات شوروی استخدام گردید. سورژ در پوشش روزنامهنگار به کشورهای گوناگون اروپایی فرستاده شد تا احتمال انقلابهای کمونیستی را ارزیابی کند. از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۲، او در زولینگن، نوردراین-وستفالن امروزی، میزیست. در سال ۱۹۲۲، او به فرانکفورت منتقل شد و در آنجا اطلاعاتی دربارۀ جامعۀ بازرگانی گردآوری کرد. در تابستان ۱۹۲۳، وی در همایش «نخستین هفتۀ کار مارکسیستی» در ایلمناو شرکت نمود. ریچارد سورژ کار خود را بهعنوان روزنامهنگار ادامه داد و به سازماندهی کتابخانۀ انجمن پژوهشهای اجتماعی، یک اندیشکدۀ مارکسیستی جدید در فرانکفورت، یاری رساند. در سال ۱۹۲۴، سورژ مسئول امنیت یک هیئت نمایندگی شوروی، که در کنگرۀ حزب کمونیست آلمان در فرانکفورت شرکت میکرد، شد. او توجه یکی از مقامات ارشد کمینترن را به خود جلب کرد و استخدام شد. در آن سال وی به مسکو نقل مکان کرد و سپس از همسرش جدا شد. در سال ۱۹۲۵، ریچارد سورژ به حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی پیوست و تابعیت شوروی را دریافت کرد.
پس از چند سال، ریچارد سورژ درگیر مبارزات جناحی در جنبش کمونیستی شد که میانۀ مرگ ولادیمیر لنین و تثبیت قدرت ژوزف استالین رخ داد. سورژ به پشتیبانی از واپسین مخالف جناحی استالین، نیکلای بوخارین، به همراه سه تن از رفقای آلمانیاش متهم شد. بااینهمه، در سال ۱۹۲۹، رئیس ادارۀ چهارم ارتش سرخ (بعدها ادارۀ اصلی اطلاعات) او را دعوت به کار کرد. وی تا پایان عمر در این اداره ماند. در سال ۱۹۲۹، ریچارد سورژ برای مطالعۀ جنبش کارگری انگلستان، وضعیت حزب کمونیست بریتانیای کبیر و اوضاعواحوال سیاسی و اقتصادی آن کشور به انگلستان رفت. به سورژ دستور داده شد که مخفیانه فعالیت کند و از سیاست دوری نماید. در نوامبر ۱۹۲۹، او به آلمان فرستاده شد. به وی دستور داده شد که به حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان بپیوندد و با هیچیک از کنشگران چپگرا ارتباط برقرار نکند.
چین، سال ۱۹۳۰
در سال ۱۹۳۰، ریچارد سورژ به شانگهای فرستاده شد. پوشش سورژ، سردبیری یک سرویس خبری آلمانی بود. او به هوتسومی اوزاکی از روزنامۀ ژاپنی آساهی معرفی شد. اندکی پس از ورودش به چین، وی توانست اطلاعاتی دربارۀ برنامههای دولت ملّی جمهوری چینِ چیانگ کایشک برای حملهای جدید علیه حزب کمونیست چین در جنگ داخلی چین بفرستد، که عمدتاً بر پایۀ اطلاعات گردآوریشده از مشاوران نظامی آلمانی برای ملّیگرایان بود. ریچارد سورژ به سراسر آن کشور سفر کرد و با اعضای حزب کمونیست چین تماس گرفت. در ژانویۀ سال ۱۹۳۲، سورژ از رویداد ۲۸ ژانویه گزارش داد. در ماه دسامبر، وی به مسکو فراخوانده شد. عملکرد او بهعنوان یک مأمور در شانگهای موفقیتآمیز ارزیابی شده بود، زیرا اطمینان حاصل گردیده بود که وی و مأمورانش از شناسایی گریخته و شبکۀ اطلاعاتی شوروی را گسترش دادهاند.
ژاپن، سال ۱۹۳۳
در ماه مه ۱۹۳۳، ادارۀ اصلی اطلاعات تصمیم گرفت که ریچارد سورژ را وادار به سازماندهی یک شبکه اطلاعاتی در ژاپن کند. به او نام رمز «رمزی» داده شد. او نخست برای تجدید ارتباطات در آلمان به برلین رفت. در سپتامبر ۱۹۳۱، کوانتونگ منچوری را تصرف کرد که به ژاپن مرز زمینی دیگری در آسیا با اتحاد جماهیر شوروی میداد (پیش از این، اتحاد جماهیر شوروی و ژاپن فقط جزیرۀ ساخالین را در اشتراک داشتند. در آن زمان، چندین ژنرال کوانتونگ از حمله به خاور دور روسیه پس از تصرف منچوری پشتیبانی میکردند و ازآنجاکه شوروی کدهای ارتش ژاپن را شکسته بود، مسکو از این موضوع آگاه بود و باعث «ترس بزرگ جنگ ژاپن» در زمستان ۱۹۳۱-۱۹۳۲ شد. تا اواسط دهۀ ۱۹۳۰، ژاپن بهجای آلمان، تهدید اصلی مسکو محسوب میشد. در برلین، او خود را به حزب نازی نزدیک کرد و بهویژه نبرد من نوشتۀ آدولف هیتلر را خواند. سورژ آنقدر با آشنایان جدیدش در آبجوفروشیها شرکت کرد که برای جلوگیری از فحاشی، نوشیدن را کنار گذاشت. پرهیز او از نوشیدن، همراهان نازیاش را مشکوک نکرد. این نمونهای از فداکاری و غرقشدن او در مأموریتش بود، زیرا او یک مشروبخوار قهار بود. او بعداً توضیح داد: «این شجاعانهترین کاری بود که تا به حال انجام دادهام. هرگز نمیتوانم به اندازۀ کافی بنوشم تا این مدت را جبران کنم.» بعدها، نوشیدن او به کارش آسیب زد.
در آلمان، او از دو روزنامه برای گزارش از ژاپن و مجلۀ نظری نازی سفارش دریافت کرد. ریچارد سورژ در جاانداختن خود بهعنوان یک روزنامهنگار شدیداً ناسیونال سوسیالیست چنان موفق بود که وقتی آلمان را ترک کرد، یوزف گوبلز در شام خداحافظی او شرکت کرد. او از طریق ایالات متحده و با عبور از نیویورک در اوت ۱۹۳۳ به ژاپن رفت. ریچارد سورژ در ۶ سپتامبر ۱۹۳۳ به یوکوهاما رسید. او پس از فرود در ژاپن، خبرنگار ژاپنی معتبرترین روزنامه در آلمان شد. جایگاه ریچارد سورژ بهعنوان خبرنگار توکیو، او را از بسیاری جهات به ارشدترین خبرنگار آلمانی در ژاپن تبدیل کرد. شهرت ریچارد سورژ به عنوان یک روزنامهنگار ناسیونال سوسیالیست که از اتحاد جماهیر شوروی متنفر بود، پوشش بسیار خوبی برای کار جاسوسیاش بود. وظیفۀ او در ژاپن چالشبرانگیزتر از چین بود: شوروی منابع اطلاعاتی بسیار کمی در ژاپن داشت، بنابراین ریچارد سورژ باید شبکهای از مأموران را از هیچ و تحت نظارت بسیار شدیدتری نسبت به آنچه در شانگهای با آن روبهرو بود، میساخت. مافوقهای ریچارد سورژ در ادارۀ اصلی اطلاعات به او گفته بودند که مأموریتش در ژاپن «مطالعۀ بسیار دقیقی دربارۀ این پرسش است که آیا ژاپن قصد حمله به اتحاد جماهیر شوروی را دارد؟».
برای خرید ریچارد سورژ: جاسوس ویژۀ استالین کلیک کنید.
خانهای که ریچارد سورژ از سال ۱۸۹۵ تا ۱۸۹۸ در آن میزیست، صابونچی (باکو)

ریچارد سورژ (چپ) در طول جنگ جهانی اول، سال ۱۹۱۵

ریچارد سورژ پس از مجروحیت در جنگ جهانی اول در بیمارستان بستری شد
