سهشنبه، ۱ خرداد ۱۴۰۳
زادروز: ۲۹ اردیبهشتماه ۱۲۷۷ خورشیدی برابر با ۱۹ می ۱۸۹۸ میلادی
سالمرگ: ۲۱ خردادماه ۱۳۵۳ خورشیدی برابر با ۱۱ ژوئن ۱۹۷۴ میلادی
شاعر
نقاش
فیلسوف راست
روشنفکر فاشیست
ژولیوس ایوولا: متفکری جنجالی در سایۀ سنت و رادیکالیسم
ژولیوس ایوولا، فیلسوف، نویسنده، شاعر و متفکر سیاسی ایتالیایی، یکی از اشخاص بحثبرانگیز قرن بیستم است. او بیشتر بهعنوان یکی از مهمترین نمایندگان «سنتگرایی رادیکال» شناخته میشود و آثارش ترکیبی از عرفان، فلسفۀ باستان، نقد مدرنیته و سیاستهای راستگرایانه است. تأثیر ایوولا در حوزۀ فلسفه و سیاست، بهویژه جنبشهای راست، قابلتوجه به نظر میرسد.
زندگینامه
ژولیوس ایوولا در تاریخ ۲۹ اردیبهشتماه ۱۲۷۷ خورشیدی برابر با ۱۹ مه ۱۸۹۸ میلادی در رم به دنیا آمد. او در جوانی به هنر و ریاضیات علاقهمند بود و تحصیلات خود را در رشتۀ مهندسی آغاز کرد، اما آن را ناتمام گذاشت تا خود را وقف فلسفه، ادبیات و معنویت کند. او در جریان جنگ جهانی اول در ارتش ایتالیا خدمت کرد و تجربیاتش در جنگ، تأثیر عمیقی بر نگاه او به زندگی و جامعه گذاشت.
در دهۀ ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، ایوولا وارد جهان فلسفه و هنر آوانگارد شد و سپس بهسوی عرفان شرقی، هرمسیسم، و سنتگرایی متافیزیکی گرایش یافت. او همزمان با اوجگیری فاشیسم در ایتالیا، ارتباطاتی با حکومت موسولینی داشت، هرچند همیشه تأکید میکرد که فاشیسم و نازیسم را بهمثابۀ ابزارهایی برای بازگشت به ارزشهای سنتی در نظر میگیرد، نه هدف نهایی. در سال ۱۹۴۵، در جریان بمباران وین، ایوولا مجروح و فلج شد و بقیۀ عمر خود را بر روی ویلچر گذراند. او تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۴، به نوشتن، تفکر و سخنرانی ادامه داد.
اندیشۀ فلسفی
اندیشۀ ایوولا در بطن سنتگرایی رادیکال ریشه دارد. او به شدت با مدرنیته، دموکراسی، سکولاریسم و اومانیسم مخالف بود و آنها را علائم زوال تمدن میدانست. ایوولا باور داشت که تمدنهای سنتی (همچون هند باستان، رم باستان یا اروپا در قرونوسطا) ساختارهای سلسلهمراتبی، معنویتمحور و مبتنی بر «نظم کیهانی» داشتند. او این جوامع را تجلی «عصر طلایی» میدانست.
یکی از مفاهیم کلیدی در تفکر او «مرد سنتی» است، انسانی که به ارزشهای ماورایی، خویشتنداری، افتخار و سرسپردگی به نظم متعالی باور دارد. ایوولا ایدههای خود را با عناصری از هندوئیسم، آیین بودای تبتی، عرفان غربی و آموزههای گنوسی و هرمسی ترکیب میکرد. او بر این باور بود که تنها راه بازسازی تمدن، بازگشت به ارزشهای سنتی و دوری از مادیت، فردگرایی و نسبیگرایی مدرن است.
۱. سنتگرایی: در مرکز اندیشۀ ایوولا مفهوم سنت جای دارد؛ اما نه به معنای عرفهای فرهنگی یا رسوم اجتماعی، بلکه در مفهومی متافیزیکی و کیهانی. ایوولا سنت را نظمی ماورایی و الهی میدانست که در طول تاریخ در قالب مذاهب، امپراتوریهای سنتی و ساختارهای سلسلهمراتبی جلوهگر شده است. او، تحت تأثیر سنتگرایانی مانند رنه گنون، معتقد بود که جهان مدرن از این سنت الهی فاصله گرفته و دچار زوال و انحطاط شده است. به باور ایوولا، این انحطاط با «انقلابهای زمینی» مانند اومانیسم، رنسانس، روشنگری و دموکراسی شدت یافته است.
۲. نقد مدرنیته و «جهان واژگون»: ایوولا بهشدت با مدرنیته مخالف بود. او دنیای مدرن را «جهان واژگون» مینامید، یعنی جهانی که نظم طبیعی و معنوی در آن وارونه شده است. در جهان سنتی، خدا، روح و مرتبۀ متعالی در رأس قرار داشت، اما در مدرنیته، انسان، اقتصاد، لذتجویی و فردگرایی جای آن را گرفتهاند. ایوولا میگوید: «مدرنیته پروژهای برای بریدن انسان از آسمان و حبس او در زمین است». ازنظر او، تمدنهای مدرن سکولار، ماتریالیستی، تودهگرا و دموکراتیک هستند، همۀ اینها نشانههایی از سقوط و انحطاطاند.
۳. انسان سنتی و سنتگرا: در فلسفۀ ایوولا، ایدۀ مرد سنتی یا انسان متعالی جایگاه محوری دارد. این فرد، برخلاف انسان مدرن ـکه درگیر لذت، ترس و ماده استـ شخصیتی استوار، دارای اراده، خویشتندار و متصل به اصول ماورایی دارد. او جنگجوی سامورایی، شوالیۀ قرونوسطا یا کشیش جنگاور را نمادهایی از مرد سنتی میداند. ویژگیهای مرد سنتی نزد ایوولا: وفاداری به نظم کیهانی و سلسلهمراتب الهی؛ تمرکز بر اراده، انضباط شخصی و ریاضت؛ بیاعتنایی به لذتگرایی و تودهپسندی؛ آمادگی برای مرگ در راه ارزشهای متعالی.
۴. نظم سلسلهمراتبی و نقد دموکراسی: ایوولا با اصل برابری انسانها مخالف است. او باور داشت که جهان هستی بهصورت طبیعی سلسلهمراتبی است: برخی انسانها برای رهبری، برخی برای خدمت و برخی برای سکوت آفریده شدهاند. دموکراسی، از نگاه او، یک بیماری اجتماعی است که قدرت را از نخبگان میرباید و به تودههای بیسواد و بیریشه میدهد. او خواهان بازگشت به نظمی اشرافی و الیگارشیک بود، که در آن، انسانهای برتر (ازنظر روحی و اخلاقی) حاکم باشند.
۵. عرفان و معنویت: برخلاف بسیاری از متفکران سیاسی، ایوولا دیدگاهی کاملاً معنوی به سیاست و جامعه داشت. او تحت تأثیر عرفان شرقی (بهویژه بودیسم تبتی، تانترا، و ودانتا) و نیز سنتهای غربی مانند هرمسیسم، گنوسیسم و کیمیاگری فکری، به دنبال راهی برای بیداری روح انسان بود. یکی از مفاهیم کلیدی در آثار او «عمل درونگرا» است، یعنی مبارزه نهتنها در سطح سیاسی یا اجتماعی، بلکه در درون نفس. انسانهای متعالی ایوولا کسانی هستند که خود را فتح کرده و بر نفس خویش مسلط شدهاند.
۶. مفهوم نژاد و روح نژادی: ایوولا با دیدی نژادمحور به تاریخ مینگریست، اما نژاد را صرفاً بیولوژیک نمیدانست. او از مفهوم «نژاد روح» یاد میکند، یعنی ویژگیهای روحی، اخلاقی، معنوی و رفتاری یک ملّت.
آثار مهم
ژولیوس ایوولا آثار متعددی در زمینه فلسفه، عرفان، تاریخ و سیاست نوشته است. برخی از مهمترین آثار او عبارتاند از: قیام بر ضد جهان مدرن (۱۹۳۴): شاهکار ایوولا، که در آن تمدن مدرن را بهعنوان انحرافی از نظم سنتی نقد میکند؛ مردی در میان خرابهها (۱۹۵۳): اثر سیاسیتر ایوولا که در آن نسخهای برای بازسازی جامعه پس از جنگ جهانی دوم ارائه میدهد.
رابطه با فاشیسم و نازیسم
ایوولا همواره شخصیتی جنجالی دررابطهبا سیاستهای راستگرایانه بوده است. او به عضویت رسمی حزب فاشیست موسولینی درنیامد، اما با آن همکاریهایی داشت. دیدگاههای او از برخی جنبهها با فاشیسم همراستا بود، بهویژه در مخالفت با دموکراسی، فردگرایی و جهانگرایی. اما ایوولا خود را فراتر از فاشیسم میدانست. او معتقد بود فاشیسم و نازیسم، صرفاً بهعنوان اشکالی از سنتگرایی راستین، نتوانستهاند نظم متافیزیک تمدنهای سنتی را بازسازی کنند؛ بااینهمه، پس از جنگ جهانی دوم، افکار ایوولا الهامبخش بسیاری از گروههای راست و فاشیستی در اروپا شد. بسیاری از رهبران این جنبشها، آثار ایوولا را بهعنوان متونی راهبردی میخواندند.
نقدها و دیدگاههای مخالف
اندیشههای ایوولا همواره موضوع نقد شدید بودهاند. منتقدان او را بهخاطر گرایشهای ضد دموکراتیک و نخبهگرایی افراطی سرزنش کردهاند. فلاسفۀ چپگرا، روشنفکران لیبرال و حتی برخی سنتگرایان، ایوولا را متفکری ناپایدار میدانند. بااینحال، برخی از فیلسوفان معاصر مانند میشل انفره یا آلن دو بنوا به تحلیل انتقادی آثار او پرداختهاند، بدون آنکه الزاماً با او همنظر باشند.
میراث و تأثیرگذاری
با همۀ جنجالها، ژولیوس ایوولا هنوز هم تأثیر قابلتوجهی دارد. آثار او در بین گروههای راستگرا، ناسیونالیستها و جنبشهای سنتگرای جدید در اروپا و حتی آمریکا، مورد توجه است. در مقابل، برخی از خوانندگان نیز به دلایل معنوی و فلسفی، نه سیاسی، به او رجوع میکنند. در دنیای معاصر، جایی که بحران معنا و گسستهای فرهنگی افزایش یافته است، پیام ایوولا مبنی بر بازگشت به معنا، عمق و نظم سنتی برای برخی جذاب جلوه میکند، حتی اگر بسیاری از نقدهای او به مدرنیته، بیش از حد رادیکال یا غیرواقعگرایانه باشد.
نتیجهگیری
ایوولا اندیشمندی است که نمیتوان بهآسانی از کنارش گذشت. چه او را فیلسوفی ژرف بدانیم که کوشید روح سنت را در جهان مدرن زنده نگه دارد چه ایدئولوگی متفاوت که اندیشههایش در راستای تمامیتخواهی تعبیر شدهاند، بیشک او یکی از مهمترین و پرنفوذترین اندیشمندان غیرمتعارف سدۀ بیستم است. شناخت ایوولا، حتی با دید انتقادی، میتواند به فهم بهتر برخی جریانهای فکری و سیاسی معاصر کمک کند و نشان دهد چگونه سنت میتواند، بسته به برداشتها، به ابزار مقاومت یا سلاحی مناسب در برابر مفاهیم مدرن تبدیل شود.
برای خرید متافیزیک جنگ «پیکار، پیروزی و مرگ در عالم سنّت» کلیک کنید.
ژولیوس ایوولا پیش از ترک ارتش، سال ۱۹۱۸
«چای ساعت پنج»، اثر ژولیوس ایوولا، سال ۱۹۱۷
ژولیوس ایوولا بهعنوان افسر توپخانه، سال ۱۹۱۷
ترجمۀ آلمانی «امپریالیسم بتپرستانه»، یکی از مهمترین آثار ژولیوس ایوولا در دورۀ بین دو جنگ جهانی، سال ۱۹۳۳
ژولیوس ایوولا، دهۀ ۱۹۴۰
یکی از مجلات چاپکنندۀ آثار ژولیوس ایوولا. این مجله از آرای نژادگرایانه با منشأ آریایی، نوردیک و مدیترانهای حمایت میکرد
ژولیوس ایوولا در ۴۲ سالگی، کمی پیش از فلجشدن، سال ۱۹۴۰
فلسفۀ ژولیوس ایوولا از اندیشۀ هرمسی الهام گرفته شده است. (تصویر هرمس تریسمجیستوس)
ژولیوس ایوولا، دهۀ ۱۹۵۰
ژولیوس ایوولا، سال ۱۹۷۱
اثری دیگر از ژولیوس ایوولا
ژولیوس ایوولا، سال ۱۹۷۳
آلفرد روزنبرگ که ژولیوس ایوولا منتقد نظریههای زیستشناختیاش بود
فردریش نیچه، بهویژه دربارۀ اشرافیت و ضدیت با برابریطلبی، بیشترین تأثیر را بر اوولا گذاشت